سایت تخصصی ارائه کتابهای پلیسی ،نایاب و قدیمی کتابهای نویسندگان مشهور دنیا و ادبیات جهان،سناریو نویسی و نمایشنامه نویسی ،شعر،زندگی نامه مشاهیر و قدرتمندان یزرگان و حاکمان جهان .ضمانت محصولات ما 100در 100 و توسط شرکت فورکیا تضمین شده است..

محل لوگو

کتابهای نایاب و قدیمی (سرگذشت و رویداد واقعی)

دانلود pdf مجموعه داستانهای صادق هدایت(بیش از 67 داستان)

رازآفرینش-کدکس- دنیای ناشناخته-نیروهای مرموز-اساطیر- بیگانگان- دانش ناشناخته از دنیا و خدا

جدیدترین های سایت کتابکده فورکیا (http://ketabkadeh.4kia.ir)

کتابهای حمزه سرداد ور

پر خواننده ترین و پر فروش ترین فایلهای سایت کتابکده فورکیا-http://ketabkadeh.4kia.ir

کتابهای مرتبط با زبان انگلیسی

کتابهای مرتبط با گنج و دفینه

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 35
  • بازدید دیروز : 158
  • بازدید کل : 405472

سرانجام عشق به زن شوهر دار


سرانجام عشق به زن شوهر دار

عاشق پروانه شدم و وقتی فهمیدم او شوهر دارد، دیگر کار از کار گذشته بود؛ عاشقش شده بودم. قرار شد با شوهر پروانه صحبت کنم و از او بخواهم پروانه را طلاق بدهد. قرار بود خودم را پلیس معرفی کنم و بگویم می‌دانم اعتیاد دارد و اگر پروانه را طلاق ندهد، کاری می‌کنم زندانی شود؛ اما مرد جوان قبول نکرد و کار به درگیری کشید. وقتی با هم درگیر شدیم، من او را زدم. پروانه از این موضوع خبر نداشت و در‌این‌باره دروغ نمی‌گوید.
 
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۷ - ۱۲ آذر ۱۳۹۹
 
پ

مردی که در پی عشق به یک زن متأهل، با همدستی دوستش شوهر زن را به قتل رسانده بود، به اتفاق سایر متهمان پای میز محاکمه رفت.

به گزارش ایلنا، تیرماه امسال راننده یک خودروی سواری، مأموران پلیس را از کشف جسد مرد جوانی در بزرگراهی اطراف تهران باخبر کرد و گفت: در حال رانندگی بودم که متوجه شدم مردی روی زمین افتاده است. توقف کردم و جلو رفتم، دیدم آن مرد خونین است و احتمال دادم که به قتل رسیده باشد. به همین دلیل پلیس را باخبر کردم.

با حضور مأموران در محل حادثه، جسد به دستور قضائی برای تشخیص هویت به پزشکی قانونی فرستاده و در جریان تحقیقات مشخص شد جنازه متعلق به مردی ۳۰‌ساله به نام مهران است که با ضربات چاقو کشته شده است. به این ترتیب خانواده مهران مورد تحقیق قرار گرفتند.

همسر ۲۵‌ساله او به نام پروانه گفت: شوهرم پیک‌موتوری است و شب‌ها هم نگهبان خوابگاه دختران بود. او آخرین بار با مرد جوانی قرار ملاقات داشت. مهران آن شب از خانه بیرون رفت تا اینکه جسدش کشف شد. نمی‌دانم چه کسی با چه انگیزه‌ای او را به قتل رسانده است.

پلیس با ثبت این اظهارات، در بررسی‌های بیشتر به رابطه پنهانی همسر مقتول با مردی به نام ماهان پی برد؛ بنابراین ماهان ۲۹‌ساله تحت تعقیب قرار گرفت و در اسلامشهر بازداشت شد. این مرد وقتی مورد تحقیق قرار گرفت، ابتدا مدعی شد از ماجرای قتل اطلاعی ندارد تا اینکه در بازجویی‌های فنی به ارتکاب جنایت با همدستی یکی از دوستانش به نام سیاوش اعتراف کرد.

او در شرح ماجرا گفت: مدتی قبل با پروانه در فضای مجازی آشنا شدم. او می‌گفت مجرد و در شبکه بازاریابی هرمی مشغول به کار است. همین باعث شد رابطه ما ادامه داشته باشد تا اینکه به او گفتم مواد مخدر گل مصرف می‌کنم. او اعتراضی نکرد و درباره مصرف گل از من سؤال کرد. این گذشت تا اینکه روزی با هم قرار گذاشتیم و حضوری همدیگر را دیدیم. آن قرار باعث شد به او علاقه‌مند شوم تا اینکه با خانواده‌ام درباره ازدواج با پروانه صحبت کردم.

متهم ادامه داد: خانواده‌ام مخالفتی نکردند تا اینکه روزی پروانه تماس گرفت و گفت درباره خودش دروغ گفته و متأهل است و دو فرزند دارد. از شنیدن این حرف شوکه شدم، به همین دلیل به دیدنش رفتم و با او دراین‌باره صحبت کردم که پروانه گفت شوهرش معتاد است و قصد دارد از او جدا شود. چند روزی که گذشت، پروانه به دیدنم آمد و پیشنهاد داد شوهرش را به قتل برسانیم. از آنجا که قصد داشتم با او ازدواج کنم این پیشنهاد را قبول کردم.

متهم درباره نحوه ارتکاب قتل گفت: آن روز طبق نقشه با شوهر پروانه تماس گرفتم و از او خواستم تا بسته‌ای را به محلی در نزدیکی کوره آجرپزی ببرد. سپس همراه دوستم، سیاوش، به آن محل رفتیم. وقتی مقتول به آنجا آمد، جلو رفتم و گفتم مأمور پلیس و از اقوام همسرش هستم. بعد با او صحبت کردم تا قانع شود پروانه را طلاق بدهد؛ اما او قبول نکرد و کار به درگیری کشید. آنجا بود که با چاقو چند ضربه به او زدم. مقتول قصد فرار داشت که دوستم هم با چاقو چند ضربه زد. وقتی مقتول روی زمین افتاد، با سیاوش فرار کردیم.

با اقرار‌های متهم، دوستش نیز بازداشت شد. پس از اعتراف دو متهم، همسر مقتول بار دیگر مورد تحقیق قرار گرفت. او گفت: متهم دروغ می‌گوید. او خودش طراح نقشه بوده است.

با درخواست قصاص از سوی اولیای دم، ماهان و سیاوش به اتهام مشارکت در قتل و زن جوان نیز به اتهام معاونت در قتل راهی زندان شدند و پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

در جلسه رسیدگی به این پرونده، ابتدا نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و خواستار صدور حکم قانونی برای هر سه متهم شد. در ادامه اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند. پدر مقتول به‌عنوان قیم نوه‌اش هم درخواست صدور حکم قصاص کرد.

وقتی نوبت به متهمان رسید، در ابتدا ماهان در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: قرار بر قتل نبود. همان‌طور که در بازجویی‌ها گفتم، من عاشق پروانه شدم و وقتی فهمیدم او شوهر دارد، دیگر کار از کار گذشته بود؛ عاشقش شده بودم. قرار شد با شوهر پروانه صحبت کنم و از او بخواهم پروانه را طلاق بدهد. قرار بود خودم را پلیس معرفی کنم و بگویم می‌دانم اعتیاد دارد و اگر پروانه را طلاق ندهد، کاری می‌کنم زندانی شود؛ اما مرد جوان قبول نکرد و کار به درگیری کشید. وقتی با هم درگیر شدیم، من او را زدم. پروانه از این موضوع خبر نداشت و در‌این‌باره دروغ نمی‌گوید.

سپس متهم دیگر پرونده که با ماهان همدست بود، در جایگاه قرار گرفت. او نیز اتهام را قبول کرد و گفت: من و دوستم با هم این ضربات را زدیم. اول ماهان ضربه‌ها را وارد کرد و بعد هم من به مقتول چند ضربه زدم.

وقتی نوبت به پروانه رسید، او اتهام معاونت در قتل را رد کرد و گفت: وقتی ازدواج کردم فهمیدم شوهرم مواد می‌کشد. او اعتیاد داشت و نسبت به من هم علاقه‌ای نشان نمی‌داد. بیشتر ساعات روز را بیرون از خانه بود. من با ماهان دوست شده بودم. قبول دارم اشتباه کردم که وارد این رابطه شدم، اما طراح نقشه قتل شوهرم نبودم. ماهان به من گفت با شوهرم تماس می‌گیرد و با او پشت کوره‌های آجرپزی قرار می‌گذارد تا با او درباره طلاق من صحبت کند و بگوید می‌داند او معتاد است. آن‌طور که ماهان به من گفته بود، قرار بود او با شوهرم تماس بگیرد و بگوید یک بسته دارد و از او بخواهد بسته را برایش به آدرسی ببرد. ماهان با شوهر من پشت کوره‌های آجرپزی قرار گذاشته بود. در واقع به بهانه اینکه باید بسته‌ای را جابه‌جا کند، او را به محل کشانده و بعد هم او را به قتل رسانده بود. من از این ماجرا اصلا خبر نداشتم و بعد از پیدا‌شدن جسد شوهرم فهمیدم او کشته شده است. من می‌خواستم طلاق بگیرم، اما هرگز راضی به مرگ پدر فرزندم نبودم. از هیچ‌چیز هم خبر نداشتم و فقط شماره همسرم را به ماهان دادم.

بعد از گفته‌های متهمان و وکلای آنها، قضات شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند

 

ماجرای خیانت زن شوهر دار با دوست شوهرش + قتل شوهر

ماجرای خیانت زن شوهر دار با دوست شوهرش + قتل شوهر

خیانت زن شوهر دار با دوست شوهرش

زنی که با دوست شوهرش رابطه نامشروع داشت بعد لو رفتن تصمیم به قتل شوهرش گرفت . 6 سال تمام دو نفر با دروغ توانستند محاکمه خود را به تاخیر بیندازند. آنها به محل ارتکاب جنایت واقع هدایت شدند تا در حضور قاضی ویژه قتل عمد، صحنه جنایت هولناک را بازسازی کنند.

 

در آغاز بازسازی صحنه قتل، بعد از آن که سرگرد خداوردی نژاد «افسر پرونده» توضیحاتی را درباره چگونگی کشف راز قتل و دستگیری متهمان با هوشیاری مقام قضایی و تلاش شبانه روزی کارآگاهان ارائه کرد، زن 34 ساله در حالی‌که با دیدن خانه قدیمی و محل قتل همسرش، متاثر شده بود و اشک می ریخت، مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد و پس از معرفی کامل خود گفت:

 

همسرم «محمدرضا» با این مرد که معروف به «مغول» است و در یک تاکسی تلفنی کار می‌کرد، از مدتی قبل آشنا شده بود که همین آشنایی به رفاقت و رفت و آمد خانوادگی بین ما انجامید.

 

دیگر مغول به راحتی به منزل مامی آمد به طوریکه وقتی همسرم در منزل نیز حضور نداشت، او در خانه ما استراحت میکرد تا اینکه آرام آرام، رابطه ای شیطانی بین ما شکل گرفت و هوسرانی های پنهانی ما آغاز شد.

 

به گزارش تالاب این رابطه غیراخلاقی تا آن جا پیش رفت که «مغول» حتی اجازه نمی داد من نزد همسرم لباس راحتی بپوشم! «ز- ف» ادامه داد: آن گونه بود که اختلافات جدی خانوادگی بین من و همسرم در حالی شروع شد که دختربچه کوچکی نیز داشتم. درگیر و دار این اختلافات از همسرم خواستم مرا طلاق بدهد چرا که مغول اصرار داشت من باید از همسرم طلاق بگیرم تا با او ازدواج کنم!

 

ولی همسرم مرا دوست داشت و حاضر به طلاق نبود. روزها به همین ترتیب سپری می شد تا اینکه روزی ماموران انتظامی من و مغول را به اتهام داشتن رابطه نامشروع در قبرستان مشهد دستگیر کردند.

 

آن روز همسرم به کلانتری آمد و در حالی که تقریبا به ارتباط ما مشکوک شده بود، به ماموران گفت: مغول دوست من است و ما با یکدیگر ارتباط خانوادگی داریم. به همین خاطر ما را آزاد کردند.

 

ولی همسرم که از این موضوع به شدت ناراحت بود، روی تکه کاغذی نوشت که قصد دارد دیگر از مشهد برود و هیچ گاه باز نگردد.اما او این دست نوشته را به خواهر من داده بود!

 

که بعد از قتل همسرم از همان دست نوشته برای گمراه کردن پلیس و تغییر مسیر تحقیقات استفاده کردم. زن 34 ساله سپس درباره چگونگی وقوع جنایت و در پاسخ به سوالات تخصصی و فنی قاضی کاظم میرزایی گفت:

ماجرای خیانت زن شوهر دار با دوست شوهرش + قتل شوهر

قتل شوهر توسط زن خیانت کار

 

رابطه من و مغول به حدی رسید که دیگر تصمیم به قتل همسرم گرفتیم چرا که او حاضر به طلاق نبود! بار اول مغول چند عدد قرص خواب آور به من داد تا به همسرم بخورانم اما وقتی شب برای کشتن همسرم به خانه ما آمد، ترسید چرا که او هنوز کاملا بیهوش نشده بود!

 

چند شب بعد دوباره بسته ای قرص به من داد که من قرص ها را با چای به همسرم خوراندم. وقتی مغول سوار بر پراید خودش به خانه آمد، همسرم را با روسری خفه کرد!

 

جسد همان جا بود تا اینکه صبح من دخترم را از خواب بیدار کردم، چادرم را طوری گرفتم که او جسد پدرش را نبیند. سپس دخترم را به مدرسه بردم و از آن جا به خانه مادرم رفتیم تا اینکه روز بعد هم جسد را به درون چاهی در اطراف روستای سهل الدین انداختیم. در ادامه بازسازی صحنه قتل ؛ مغول متهم ردیف اول پرونده نیز مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد و بعد از معرفی خود گفت:

 

آن شب وقتی «ز-ف» «همسر مقتول» با من تماس گرفت و گفت همسرش با خوردن قرص ها بی حال شده است بلافاصله در همان نیمه شب به خانه دوستم رفتم.

 

او دمر کف اتاق دراز کشیده بود، من طنابی را که از داخل خودرو برداشته بودم، چند بار کشیدم تا از محکم بودن آن اطمینان یابم ولی دیدم طناب سست است به همین خاطر از «ز» خواستم تا یک روسری بدهد! آن هنگام روسری را دور گردن دوست 45 ساله ام انداختم و کشیدم.

 

ولی او در همان حالت نیز هوشیار شد و قصد درگیری با مرا داشت که دیگر مهلت ندادم و آن قدر روسری را کشیدم تا بی جان شد. بعد از آن در حالی‌که ترسیده بودیم جسد را در هال رها کردیم و به خانه یکی از دوستانم رفتیم. آن جا من مقداری شیره مصرف کردم و روز بعد دوباره با کمک «ز»؛ جسد را به کنار ماشین بردیم تا درون صندوق عقب بگذاریم ولی دهان «ز» از ترس خشک شده بود.

ماجرای خیانت زن شوهر دار با دوست شوهرش + قتل شوهر

او جسد را رها کرد و برای نوشیدن آب به داخل منزل رفت که در این هنگام من جسد را در صندلی عقب گذاشتم و با یکدیگر به روستای سهل الدین «روستای پدری متهم» رفتیم. آن جا بود که جسد دوستم را درون چاه عمیقی انداختیم و به خانه بازگشتیم. بعد از این ماجرا در حالی که همچنان با «ز» در ارتباط بودم، گوشی تلفن همراه مقتول را نیز خاموش کردم و با خودم بردم!

 

چند روز بعد وقتی گوشی را روشن کردم چند پیامک برایش ارسال شد که ترسیدم و سیم کارت آن را شکستم! از سوی دیگر هم پلیس به «ز» و من مشکوک شده بود حتی زمانی که «ز» در زندان بود، شایعه می‌کردیم که او «مقتول» را مثلا در بندرعباس دیده اند! دست خط محمدرضا هم برای رفتن از مشهد، سند محکمی بود که پلیس را گمراه میکرد و این تصور به وجود آمده بود که محمدرضا زنده است.

 

ولی بعد از شش سال نمیدانم چگونه پی به ماجرا بردند و ما را دستگیر کردند. متهم این پرونده جنایی در ادامه اعترافات تکان دهنده خود افزود: مدتی بعد از ارتکاب قتل فهمیدم «ز» با افراد دیگری هم ارتباط دارد. از این موضوع خیلی ناراحت شدم و او را چند بار تعقیب کردم حتی با یکی از همان مردانی که با او در ارتباط بود درگیر شدم و دعوا کردیم. به همین خاطر دیگر او را رها کردم و به دنبال زندگی خودم رفتم.

 

«ز» در پی اعترافات «مغول» گفت: او بعد از قتل دیگر اهمیتی به من نمی داد در حالی‌که من همسرم را از دست داده بودم و کسی را هم نداشتم. حتی چند ساعت مقابل خانه اش کشیک می دادم تا بیرون بیاید به او میگفتم من دیگر تنها هستم! برای مخارج خودم مانده ام! ولی او انگار نه انگار که همسرم را کشته و مرا به این روز انداخته است! به همین دلیل مجبور شدم با او قطع رابطه کنم! تا اینکه همین اواخر با فردی ازدواج کردم و در یکی از شهر های‌ اطراف مشهد ساکن شدم!

ماجرای خیانت زن شوهر دار با دوست شوهرش + قتل شوهر

شایان ذکر است هنگامی که کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی برای هماهنگی با مستاجر منزلی که جنایت در آن رخ داده بود رفته بودند تا بازسازی صحنه قتل انجام شود، مرد مستاجر با شنیدن ماجرای قتل گفت: ما به تازگی به این جا نقل مکان کرده ایم اما همسرم همیشه می‌گفت این خانه روح دارد!! وقتی تو نیستی صدای عجیبی به گوشم می رسد که می ترسم!…

 

اول مهر سال 91؛ ماجرای گم شدن مرد 45 ساله ای پلیس را به تکاپو انداخت اما همه ی ي سرنخ ها به بن بست می‌رسید و دلیل محکمه پسندی برای ارتکاب قتل پیدا نمی شد تا اینکه بعد از گذشت شش سال از این ماجرا، قاضی کاظم میرزایی «قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد» رسیدگی به این پرونده را به عهده گرفت و با مطالعه دقیق اوراق رنگ و رو رفته، روی فردی به نام «مغول» متمرکز شد.

 

آن گونه بودکه قاضی ویژه قتل عمد مشهد دستور دستگیری و بازجویی از مغول را در حالی صادر کرد که قبل از آن، بررسی های نامحسوس چندین روزه، درباره وضعیت اجتماعی و اخلاقی همسر مقتول نیز با دستور وی صورت گرفته بود. وقتی متهم دستگیر شد با دیدن اسناد انکارناپذیری که روی میز قاضی قرار داشت به ناچار لب به اعتراف گشود و راز این جنایت هولناک را با همدستی همسر مقتول فاش کرد.

  انتشار : ۱۳ آذر ۱۳۹۹               تعداد بازدید : 324

برچسب های مهم

کتابکده ketabkadeh ارائه دهنده فایلهای pdf کتاب در موضوعات علوم غریبه قدیمی و نایاب -کتابهای نوستالژیک کتابهای کودکان شعر ادبیات -گنج یابی - دفینه یابی - فایلهای صوتی کتابهای صوتی

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما